آقا اهورای گلآقا اهورای گل، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

ثمره عشق مامان و بابا

آمدن نینی تو دل مامان

1392/5/29 1:40
473 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان و بابا.قلب

 

خوبی نفسماچ


ببخشید که دیر اقدام کردیم واسه ساخت وب برات،ولی ماهی هر وقت از آب بگیری تازس،الان بهترم هست چون تو با لگدات ذوق بیشتری به مامانی میدی که برات بنویسه.چشمک


میخوام از روزای اول برات بنویسم که خدا تو رو به ما هدیه داد،پس نفس مامان واسه خوندش برو ادامه مطلب

روزی که ما فهمیدیم خدا تورو بهمون هدیه داده من کلی گریه کردم و نگران بودم.واسه اینکه کلینیکی که واسه آز ژنتیک رفته بودیم به ما گفته بود که باید حتما قبل از بارداری زیر نظرشون باشیم.وقتی به کلینیک رفتیم دل توی دلمون نبود که نوبتمون شه،وقتی رفتیم داخل مطب دکتر بعد از بررسی پروندمون گفت که جای هیچ نگرانی نیست اشتباهی به ما گفتن که بریم مطب و ازمون عذر خواهی کرد.وای جو جو،نمیدونی چقدر من و بابایی ذوق کردیم،تازه اون موقع بود که از بودنت خوشحال شدیم و خدارو شکر کردیم.

 


به مامان بزرگا و بابابزرگا هم گفتیم که اونا هم نگران نباشن.مامان طاهره و بابا کریم خیلی خوشحال بودن وخدارو شکر میکردن،خاله مائده هم حسابی ذوق کرده بود و واسه آینده تو نقشه میریخت.لبخند

تلفنی به مامان مریم و بابا صمد گفتیم،مامان مریم که از ذوق بغض کرده بود نمیتونست حرف بزنه گوشیو داد دست بابا صمد البته بین خودمون باشه بابا صمدم بغض بود ولی به رو خودش نمی اورد.خاله مهتابم خیلی خوشحال بود.لبخند


عمه نجمه هم وقتی فهمید کلی ذوق کرد و قربون صدقه تو میرفت.در عرض 1 روز از طرف تمام فامیل اس ام اس تبریک برام اومد.فسقلی مامان ببین چطور همرو خوشحال کردی.قدر فامیلو بدون خیلی دوست دارن.قلب

یه بوس آب دار از طرف مامان و بابا ماچماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)